به دریای خیالت می زنم بی بادبان امشب
و می دانم که هستم با هوایت درامان امشب
شکست این کشتی و سکان دل را موج اوهامت
و برگل مانده ام در ساحل دلدادگان امشب
که نجوایی مرا از آسمانی دور می خواند
صدایت از رهای ژرفنای کهکشان امشب
تمام لحظه های بی کسی را زیر و رو کردم
تو تنها مانده ای با من رفیق جاودان امشب
تاریخ : دوشنبه 86/2/3 | 11:50 صبح | نویسنده : احسان کوشکی | نظر