سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نازنین ای دختر باران و رود

راز آن چشمان جادویی چه بود

کین چنین در خاطر گلدان نشست

فصل سبزی در دل ایوان گشود

نازنین تک دختر باران و رود

پاکتر از حور هستی در وجود

میتوان با برکه و برگ و نسیم

شعر ناب دیدگانت را سرود

نازنین ای دختر باران و رود

جز سخاوت رسم چشمانت نبود

کاش اما پیش از این در طالعم

رنگ سرخ لمس دستان تو بود




تاریخ : یکشنبه 86/2/9 | 7:51 عصر | نویسنده : احسان کوشکی | نظر