با نسیم نفست عشق چو از راه گذشت
دفتر وصل ورق خورد و به ناگاه گذشت
حضرت دوست مرا خاک نشین خلق نکرد
نفحه ای بود کزین سینه به یک آه گذشت
حوریان رقص کنان در بر فردوس برین
دیده بیدار مناجات و سحر گاه گذشت
اختری در دل من جای ندارد وقتی
زاسمان دل ما روی تو چون ماه گذشت
پس از این تاب ندارم که بر آرم نظری
یک فرشته ست کز اندیشه این چاه ،
گذشت ....
تاریخ : جمعه 86/2/21 | 10:18 صبح | نویسنده : احسان کوشکی | نظر